سود آتشسوزیهای طولانی در زاگرس میانی به جیب چه کسانی میرود؟
روزنامه ایران نوشت: «جنگلهای بلوط استان کهگیلویه و بویراحمد با آتشسوزی غریبه نیست اما امسال شعلههای آتش بیش از سال های پیش نفس جنگل را برید. حریقهایی که بر خلاف سال های گذشته دنبالهدار و سهمگین بودند. امید سجادیان دبیر شبکه تشکلهای محیط زیستی و منابع طبیعی استان از حجم بیسابقه آتشسوزیهای بهار و تابستان امسال میگوید: «سالهای پیش آتشسوزیهای استان بیشتر از ۲ یا ۳ روز طول نمیکشید اما امسال لنده ۱۰ روز، خائیز ۱ هفته، دم چنار ۵ روز و باشت ۴ روز سوخت. این حجم از آتشسوزیها بیسابقه بود.»
هر سال با شروع فصل گرما آتشسوزی در جنگلهای زاگرس شروع میشود و گزارشهای زیادی از حجم خسارتهای جبرانناپذیر آن منتشر میشود. از مرگ درختان بلوط که نماد زاگرس هستند تا تلف شدن حیواناتی که در آتش گیر میافتند. اما نکتهای که سجادیان به آن اشاره میکند، حاکی از تفاوتهای محلی و دلایلی است که در هر خطه فرق میکند. او به تفصیل، دلایل آتشسوزیهای استان خود را تقسیمبندی میکند: «اگر دلیل اول را حجم بالای علف به خاطر بارندگیهای بهار بدانیم در ادامه باید بگوییم آتش در بخشهایی که نزدیک روستا است بیشتر به دلیل اختلافات عرفی بین روستاییان است مثلاً برای منطقه چرای دام یا آتشزدن دورریزهای کشاورزی که بهعمد یا از روی ندانمکاری کنترل نمیشود و در مناطق مسکونی بیشتر به خاطر زمین خواری و تغییر کاربری اتفاق میافتد. در مناطق گردشگری مانند شهرستان دنا و شهر سی سخت نیز عمدتاً به علت کوتاهی مسافران در خاموش کردن آتش است.»
اما یک بخش مهم آتشسوزیهای امسال در ارتفاعات صعب العبوری اتفاق افتاده است که دسترسی به آن سخت است و هیچ سودی به حال سودجویان ندارد. سجادیان با استناد به عکسها و ویدیوهایی که از بهمن و اسفند به دست فعالان زیست محیطی استان رسید، میگوید: «امسال بحثی که روی آن مشکوک هستیم بحث زغالگیری است. ما انواع عکسها و کلیپهایی داشتیم که کنار درختها آتش گذاشته بودند تا درخت آتش بگیرد و خشک بشود و بعد بیایند زغال آن را بگیرند. این مسأله باید بررسی بشود ولی آتشسوزی عمدی در استان زیاد داریم.»
او که مدام در عملیات اطفای حریق حضور داشته و در آخرین عملیات به علت کشیدگی رباط پا مصدوم و خانه نشین شده از مشاهدات خود در ارتفاعات اطراف آبشار شهر یاسوج میگوید که یک یا چند نفر چند منطقه را به آتش کشیده بودند و بعد از خاموش کردن آتش توسط تیم اطفا، دوباره بالادست را آتش زده بودند.
زغال درخت بلوط یکی از انواع زغالهایی است که در بازار ایران مشتریان پر و پا قرصی دارد. آنطور که گفته میشود قیمت این زغال مرغوب این روزها کیلویی ۳۰ تا ۶۰ هزار تومان است و به تمامی کشور قاچاق میشود. قاچاقچیان برای به دست آوردن این زغال در مناطق صعب العبور اقدام به آتش زدن میکنند و بعد میگریزند تا اواسط پاییز که درختان سوخته از پا میافتند و آتش افروزان برمیگردند و کندههای سوخته را جمع میکنند، بیدردسر بار میزنند و به کورهها میرسانند؛ یک سرمایهگذاری بدون ریسک. چه کسی نگران درختان سوخته است؟
آرش نیکخو، فعال زیست محیطی یکی از افرادی است که در بیشتر حریقهای استان کهگیلویه و بویراحمد حضور داشته است. او یکی از فاکتورهای مهم افزایش آتشسوزیها را تغییر فصول میداند و میگوید: «بارشهای استان به جای زمستان عمدتاً در بهار اتفاق افتاد و این باعث افزایش حجم علف در مراتع شده بود. علفها بعد از خشک شدن در ابتدای سال براحتی باعث گسترش آتش میشوند.» اما فاکتور دیگر را با توجه به پراکندگی مناطق آتش گرفته و همزمانی آنها که گاهی در یک منطقه از ۳ یا ۴ ناحیه مختلف آغاز میشده تنها به عمدی بودن آن مرتبط میداند. او از مشاهدات خودش میگوید: «بهعنوان نمونه وقتی در کوه سیاه مرز بین شهرستان لنده و بخش چهار روستا در شهرستان کهگیلویه آتش گرفت من ساعت ۸ و نیم شب به همراه یکی از دوستان داشتیم بخشی از آتش را خاموش میکردیم که با دو چشم خودم دیدم در فاصله ۳۰۰ متری و در شیب زیاد چند نفر دوباره آتش روشن کردند و فرار کردند. ما هم ترسیدیم و منطقه را ترک کردیم چون منطقه پرت و دورافتادهای است.»
او که مانند سجادیان معتقد است سودجویی قاچاقچیان زغال دلیل بخش بزرگی از این آتشسوزیها در ارتفاعات بکر استان است، میگوید: «من شخصاً از نزدیک ۷ یا ۸ انبار بزرگ زغال را که موجودی شان ارزشی بیش از ۱۰میلیارد تومان داشت در برازجان به چشم دیدم. راههای باریک و کوهستانی شهر دیشموک هم یکی از جادههایی است که بیشترین قاچاق زغال به خوزستان از آن عبور میکنند. متأسفانه این روند یک تراژدی برای جنگلهای بلوط ماست.»
آنطور که فعالان استان میگویند راههای رساندن درختان به کورههای زغال بسیار است؛ از استفاده از ماشینهای «شوتی» گرفته تا بار زدن در ماشینهایی که پوشش شرکتهای رسمی مواد غذایی دارند.
سجادیان که دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس است دلایل این اتفاقات عمدی را این طور بیان میکند: «ما در استان تعارضات زیادی بین دولت و مردم داریم. نه مردم با دولت گفتوگو میکنند نه دولت پیشگام گفتوگو میشود و این تعارضات خودش را در این حوادث نشان میدهد. در خیلی از آتشسوزیها مردم بومی فعال بودند اما در بعضی جاها هیچ مشارکتی نمیکردند با این که خودشان ذینفع مراتع هستند اما مشارکت خیلی کمی داشتند. روستاهایی بود که در بالادست میسوخت اما مردم در این سو میگفتند بگذار بسوزد مگر مال ماست؟ چنین برداشتی هست و مردم فکر میکنند زمین مال آنها نیست و چه بهتر که بسوزد.»
جواد نارکی، مدیر تشکل سبزگامان گچساران که یک سمن زیست محیطی است، در اطفای آتشسوزیهای گچساران نقش پررنگی داشته و یکی از اعضای خود به نام البرز زارعی را در این آتشسوزیها از دست داد. نارکی هم از مردم روستاهایی میگوید که فعالانه در اطفای آتش شرکت میکردند و هم از بیتفاوتی مردمی که آتش در چند صد متری روستای آنها بود: «جاهایی داشتیم که نمیخواهم نام ببرم؛ آتش از ۲۰۰ متری روستا شروع شد و ۲۴ ساعت ادامه داشت اما یک نفر هم از روستا برای کمک نیامد. یک کیلومتر آن طرفتر روستایی بود که مردمش شرکت فعال داشتند.»
او از کمبود امکانات برای اطفای حریق میگوید و رسیدگی نکردن مسئولان استانی در مورد مداوای مصدومانی که داوطلبانه به دل آتش میرفتند: «تا جایی که خاطرم هست فقط یک خبرگزاری از تهران آمدند. هیچ کمک مالی به ما نشد و کسی هم نیامد آماری بگیرد و استمدادی بشود. تقریباً اصلاً چنین موردی نداشتیم.»
جواد حیدریان خبرنگار حوزه محیط زیست و اهل استان کهگیلویه و بویراحمد هم معتقد است بخش زیادی از حریقهای استان عمدی بوده است: «برآورد من این است که در ۲۰ سال گذشته این حجم گسترده از آتشسوزی در استان بیسابقه است.»
او با تأکید بر این که فعالان زیست محیطی استان که از نزدیک در اطفای آتشسوزیها حضور داشتهاند بارها از عمدی بودن برخی از حریقها گفتهاند، علت العلل این اتفاقات را در فقر و عدم توسعه یافتگی مردم در استان میدانند: «این رفتارهای سودجویانه از فقر و عدم توسعه یافتگی اتفاق میافتد.»
او با اشاره به نرخ بالای بیکاری در استان، تنگدستی را دلیل رفتارهای قهری میداند. حیدریان از پتانسیل بالای استان میگوید: «استان کهگیلویه و بویراحمد دارای ذخایر نفت و گاز است و از سویی یکی از بالاترین نرخهای بارندگی و منابع آبی را در اختیار دارد. جنگلهای انبوه این استان هم یکی از غنیترین منابع زیستی و گونههای گیاهی است اما یکی از استانهایی است که متأسفانه توسعه نامتوازن در آن اتفاق افتاده و به این حوادث تلخ منجر شده است.»
با آغاز فصل سرد سال کم کم از میزان آتشسوزیهایی که هنوز هم ادامه دارد کم خواهد شد و فعالان زیست محیطی و درختان بلوط نفسی تازه میکنند اما با چشمانی نگران به آیندهای نزدیک. آیا این آتشسوزیها در سال آینده تکرار خواهد شد. ۶ ماه فرصت برای ایجاد نقشهای فراگیر و جامع داریم که بهصورت واقعی آمار خسارتها در آن بیان شده و دلایل آتشسوزیها به تفکیک در آن بررسی شده باشد؛ زمانی کافی برای گفتوگو با جوامع محلی تا توانمندسازی و آموزش آنها، از آموزش به نیروهای مردمی و حمایت آنها تا تهیه ابزاری برای اطفای حریق. ۶ ماه زمان کمی نیست.»