سارا همسر دکتر بحری تنها کسی است که در جبههی نیما طرفدار راضیه است و تمام تلاشش را میکند که از طریق بحری کاری برای او بکند. بحری سعی میکند با حامد مذاکره کند و او را از اقداماتش علیه نیما منصرف کند، اما حامد با وجود گرفتاری راضیه بی باکتر و مصممتر از قبل پیشنهاد مصالحه را رد میکند.
قسمت پانزدهم سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی، طراحی و نویسندگی حامد عنقا، جمعه ۱۱ مهر ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت پانزدهم سریال آقازاده اینجا کلیک کنید
بحری به محض رسیدن به وزارت مشکلاتش چند برابر میشود. از مشغلهی برطرف کردن توقعات کسانی که به او برای رسیدن به این جایگاه کمک کرده اند تا احتیاط بیشتر در کارهای خودش و پسرش. نیما حلقهی فشار بر راضیه را تنگتر و تنگتر میکند و این موضوع نمیتواند بدون تاثیر بر مسائل و روابط پدرش باشد.
سارا همسر دکتر بحری تنها کسی است که در جبههی نیما طرفدار راضیه است و تمام تلاشش را میکند که از طریق بحری کاری برای او بکند. بحری سعی میکند با حامد مذاکره کند و او را از اقداماتش علیه نیما منصرف کند، اما حامد با وجود گرفتاری راضیه بی باکتر و مصممتر از قبل پیشنهاد مصالحه را رد میکند.
راضیه در زندان هم از دست نیما و اهرمهای فشارش خلاصی ندارد. آزار و اذیتهای روحی و جسمی از همان ورود به زندان برای راضیه شروع میشود و تنها چیزی که او را سر پا نگه میدارد دیدارهای کوتاه با حامد و عشق او است.
دکتر بحری، نیما و سایر شخصیتهای منفی سریال قابل درک و قابل باور هستند. چهرهی شخصیتی دولتی که خودش و اطرافیانش به فساد متهم و مبتلا هستند در همه جای جهان از روسیه تا سایر نقاط اروپا و آمریکا و جهان قابل ترسیم است.
اما اینجا شخصیتهای مثبت سریال هستند که گویی در تصویر هم با تظاهر به حیا، ایمان و سادگی سعی در گمراه کردن مخاطبشان دارند.
تمام آدمهای بد و فاسد سریال پیشتر سر سفرهی حاج رضا نشسته اند. جملگی هم رزم و همکار و رفیق او بوده اند. حال از زبان شریفه گفته میشود که خود حاج رضا هم در برحههای مختلف در نقاط حساس حکومت حضور داشته است.
حال حاج رضا خودش را کنار کشیده است. هم رزمانش مدارج ترقی دولتی را طی کرده اند و او نه. آنها غرق در فساد شده اند و او تماشا کرده است. چند حاجی رفته اند و یک حاجی مانده. حال آیا گناه حاج رضا کمتر از سایرین است؟! او که تا کارد به استخوانش نرسید و وارد خانه اش نشد خم به ابرو نیاورد و عرصه را برای لاشخورها باز کرد!
اسطوره سازی از کسی که نیمی از دوستان جوانی اش دزد شده اند اسطوره سازی مخدوشی است. این توجیه که او خبر نداشته یا نمیتوانسته از فساد رفیقانش جلوگیری کند هم توجیه مخدوشی است. دکتر بحری و نیما خانههای قصر مانندشان را و حاج حسن شبکهی مخوف فسادش را یک شبه به دست نیاورده اند. آنها کارشان را از همان کنار گوش امثال حاج رضا شروع کرده اند و حاج رضاها هم معلوم نیست که آیا واقعا نتوانستند کاری کنند و یا نخواستند و فاجعه را جدی نگرفتند...