نمایشگاه کتاب تهران با آن عظمت و سروصدا را حالا باید روی نمایشگر تلفن همراه یا رایانه شخصی ببینید. کرونا، این ویروس بیاعصاب و آدمکش، بساط کباب و دود و دَمَش را جمع کرد، اما بساط کتاب را نتوانست. یعنی زورش نرسید.
روزی روزگاری نمایشگاه کتاب تهران برای خودش بروبیایی داشت. کرور کرور آدم کتابخوان و اهل فضل از چهارگوشه مملکت راه میافتادند تا دستشان به تازهترین کتابهای ایرانی و خارجی برسد و بهترینهایش را بخرند و بار کنند و ببرند به دیارشان. همیشه مردمان دورنشین و تشنه علم، رنج سفر بر خود هموار میکردند تا گل سرسبد نشر کشور را از نزدیک ببینند. آنها عقیده داشتند که دستشان از نخل دانش کوتاه است و همه چیز در پایتخت، برای تهراننشینان فراهم.
ناشرها هم تمام سال میدویدند تا حضوری محکم و قاطع در نمایشگاه کتاب تهران داشته باشند. ۳۵۵ روز سال یک طرف، همان ۱۰ روز نمایشگاه هم یک طرف. نویسنده و ناشر و چاپچی، دانهای را که با هزار زحمت در طول یک سال کاشته بودند و روز به روز قد برافراشتنش را دیده بودند، در نمایشگاه برداشت میکردند.