حتماً شما هم این مثل زیبای قدیمی را شنیده اید که می گویند : "تا سه نشه بازی نشه"
تعبیر آن را این چنین گفته اند که زمانی به کار می رود که کسی در بار اول و دوم در کارش ناکام باشد و برای سومین بار شانس خود را آزمایش کند و گویند که سومین بار موفق خواهد شد.
محمد مایلی کهن را سالها بود که از یاد برده بودیم . از آن زمان که تیم ملی امید ایران در راه رسیدن به المپیک ناکام ماند و حسرت به دل مردم ایران گذاشت.
مایلی کهن دوباره به صحنه اول فوتبال ایران بازگشت .حضور حاجی در فوتبال به خیلی قبل تر بر می گردد. جایی که پس از جام جهانی ۲۰۰۶ طوماری از انتقادات را روانه تیم ملی کرد . از بازیکن گرفته تا مدیران و ...
اما آنکس که بیش از سایرین آماج حملات وی شد کسی نبود جز علی دائی ...
انتقادهای ریز و درشتی که او روانه جناح مهاجم تیم ملی کرد را هیچ کس تا به حال نشنیده بود. محمد مایلی کهن سعی داشت آنچه را که مردم در کوچه و بازار زمزمه می کردند را از زبان خودش به گوش دائی برساند.
انتقاد حاجی همانا و شکایت دائی همانا ...
اینکه ماجرای بین او و علی دائی چه بود و چه شد بر هیچ کس پوشیده نیست. ماجرا تا آنجا پیش رفت که محمد مایلی کهن توسط علی دایی محکوم شد و شاید اگر وساطت اطرافیان نبود ، حاجی را الان باید در بند می دیدیم.
روزگار گذشت تا دوباره محمد مایلی کهن باز رخت مربیگری را بر تن کند.
... و بر خلاف گذشته موفق شد در کمتر از چند ماه پله های نردبان ترقی را طی کند و به تیم ملی برسد. نردبانی که یکبار آنقدر از آن بالا رفت تا از سوی دیگرش سقوط کرد.
بماند که در این بالا رفتن ها چه دست ها که به او کمک نکرد. همان دستهایی که حاجی آنان را دست خدا می نامد ...
اما هنوز چند هفته از انتصابش به سمت مربی تیم ملی نگذشته بود که حاجی سوژه تازه ای یافت و آن کسی نبود جز امیر قلعه نویی ...
هر چند کینه محمد خان مایلی کهن نسبت به امیر قلعه نویی قدمتی دیرینه داشت اما امروز برای او بهترین فرصت بود تا حرفش را به کرسی بنشاند.
روزگار چرخید تا سرنوشت قلعه نویی به دست حاجی افتاد و او هم از فرصت را غنیمت شمرد . هم اینکه استقلال قلعه نویی به واسطه گل دقیقه پایانی تیم او شانس قهرمانی اش را به حداقل رساند و هم آنکه فرصت یافت تا آنچه در دل داشت را به زبان آورد.
پایان ماجرای این دو چه می شود بر ما پوشیده است اما سوال اینجاست که اگر ماجرای محمد مایلی کهن و سوژه هایش مصداق این ضرب المثل باشد نفر سوم چه کسی خواهدبود ؟؟
اگر چه در این ماجرا هیچ کس دوست ندارد این مثل زیبای فارسی رنگ واقعیت به خود گیرد. اما اگر نیک بنگریم می بینیم که تحقق یافتن این مثل قدیمی چقدر می تواند برای ما ایرانیان شیرین باشد.
این را از آن جهت می گوییم که محمد مایلی کهن برای سومین بار است که در رده ملی بر نیمکت مربیگری می نشیند و شاید اینبار ،حاجی برای مردم ایران پیام آور شادی باشد.
پی نوشت: این تحلیل پیش از قبول استعفای مایلی کهن توسط فدراسیون فوتبال به رشته تحریر در آمده است و با کناره گیری وی از این پست دیگر حداقل می دانیم که وی شادی آور خانه های ما ایرانیان نخواهد بود... امیدواریم که حاجی مایلی این بار برای تحقق ضرب المثل مذکور به شخص سومی هجمه ای اینچنین نیاورد و فوتبال ملتهب ما را پیش از این آشفته ننماید.