جابجائي اقوام در مناطق مختلف ايران وكوچاندن آنان از جايي به جاي ديگر ، يك سنت سياسي در شيوه كشورداري ما بشمار مي رود.
در دوران تسلط اعراب بر ايران خراسان، كانون اصلي مبارزه با خلفاي عرب براي كسب آزادي واستقلال از سلطه ونفوذ آنان بود .خلفاي عرب براي مبارزه با اين آزاديخواهي نه تنها خود به سركوب جنبشها مي پرداختند ، بلكه قبايل همسايه خراسان ، از جمله ازبكها را براي تاخت وتاز به اين منطقه حمايت وتشويق مي كردند .اين سياست تنش آفرين تا دوره صفويه نيز كماكان ادامه داشت ، حتي سركوبيهاي موقت شاه اسماعيل وشاه تهماسب نيز نتوانست آنرا متوقف سازد.
شاه عباس با قانع كردن سران ايل كرمانج كه شاخه اي از ايلات بزرگ شكاك در مرز بين ايران وعثماني(تركيه) بودند ، گروهي از آنان را در 1007 ه.ق از آذربايجان ومهاباد به اطراف ري ، يعني دشت ورامين وخوار كوچاند .در اين كوچ بزرگ و تاريخي حدود 50هزار خانوار شركت داشتند. كردها پس از دوسال اقامت در جنوب ري ، ماموريت يافتند تا براي مقابله با ازبكان به خراسان رفته وبا توجه به موقعيت حساس خراسان در اين منطقه اسكان يابند. سرانجام درسال 1010 ه.ق حدود 45هزار خانوار كرد وارد خراسان شدند ودر مناطق شمالي آن اسكان يافتند ( توحدي ، 1359، ص 46) .
حضور كردها در منطقه خلخال از زمان نادر شاه افشار آغاز شد .طوايفي از كردها كه قبلاً طي يك سلسله تصميم هاي سياسي از غرب ايران به شمال خراسان(در زمان شاه عباس صفوي) اعزام شده بودند ، تا درمقابل نفوذ بيگانگان( ازبكها) ايستادگي نمايند ، در دوره نادر شاه از قوچان به خلخال كوچانده شدند . اينان با استقرار در حد فاصل مراتع بين شرق وغرب كوههاي تالش ، ديواره قومي جديدي بوجود آوردند ، تا از تنشها ودرگيريهاي ميان تالشان وايلات شاهسون جلوگيري نمايند .البته انگيزه اصلي كوچاندن ايلات كرد از قوچان واسكان آنان در مرزهاي غربي تالش را بايد در سياست دولت نادر شاه نسبت به تالشان جستجو كرد .قيام تالشان برضد حكومت نادر بسال 48-1747ميلادي دردسرهاي نظامي وسياسي فراواني براي نادر شاه بوجود آورد .هرچند كه سرانجام ، اين قيام از راههاي غيرنظامي وبا استفاده از شيوه هاي جداي افكني ميان رهبران شورش سركوب شد . ليكن انديشه شورش مجدد هرگز از ذهن نادر شاه بيرون نرفت .نادر شاه براي جلوگيري از شورش مجدد تالشان ، پس از آنكه دريافت از نواحي جنوب نفوذ به تالش آسان نبوده وبا تلفات سنگين همراه است ، كوشش كرد در جبهه غرب موقعيت خود را توسط قبايل ترك وسپس كرد تقويت كرده وتالشان را در محاصره نظامي وقومي كامل قرار دهد .انگيزه اصلي وي از كوچاندن كردهاي قوچان به غرب تالش واسكان آنان در كنار قبايل ترك ، از همين نگراني سياسي ناشي مي شود .
در قالب اين سياست بود كه وي تعدادي از كردهاي ايل شكاك را قبلاً در آنجا(خراسان) اسكان داده شده بودند وبه زعفرانلو(جلاليهاي فعلي) معروف بودند به گيلان ومازندران كوچاند .كردهايي كه ازقوچان به خلخال ونواحي كوهستاني تالش كوچانده شدند از هفت طايفه بنامهاي شا طرانلو ، خالتانلو ، كلوكشانلو ، هو يرانلو ، مونتانلو ، نصرانلو( اصلان لو) ودليكانلو تشكيل مي شدند .كردها در ابتداي ورود به منطقه خلخال ، در زمين باريكي در 115كيلومتر ي شمال قزل اوزن كه در حدود 15كيلومتر از شهر گيوي در جهت شرق بسوي ارتفاعات تالش امتداد دارد .سكني گزيدند .به گفته هنري فيلد ( 1343، ص 206) زماني از حدود اصلي خود خارج شده ودر چهار ناحيه خلخال درشمال قزل اوزن پخش شدند .مارسل بازن محقق فرانسوي ( 1367، ص 442) نيز با استناد به فرهنگ جغرافيايي ايران درسال 1328گفته هنري فيلد را تاييد كرده ودر روستاهاي اقباش ، آغچه قشلاق واسفر جان از وجود زبان كردي خبر مي دهد وساكنان روستاهاي بنياد آباد ،گزور ، لنگ دشت ،ابلي ، زاويه كرد ، النكش ،ايلوانق واناويز در شمال خلخال را جزئي از قلمرو قبايل كرد معرفي مي كند.
پس از سقوط حكومت افشارها، كردها در اين منطقه باقي ماندند وچون از آن پس چندان مورد حمايت حكومت هاي مركزي زندها وقاجارها نبودند ، با تغيير خط مشي سياسي درصدد همزيستي با آذريها ، تركها وتالشان برآمدند وطي اين روند عملكرد بسيار موفقي نيز داشته اند . آنچه مسلم اينكه كردها مجموعه اي از طوايف گوتي ، كاسي ، كردوك و…. هستند كه در منطقه زاگرس يا كردستان ساكن بودند واز اقوام اصيل ايراني بشمار مي روند .پيشينه تاريخي آنان با تاريخ ايران پيوندي عميق و ناگسستني دارد .
رشيد ياسمي مورخ ايراني ، لهجه كرمانجي را شيرين ترين ومقبولترين لهج هاي كردي دانسته ورواني وعدم اختلاط با زبانهاي بيگانه را از مشخصات برجسته اين زبان عنوان كرده است( ياسمي ، 1316، ص 136). اما كردهاي منطقه خلخال ديگر آن ويژگي بودن را ندارند .زبان تركي همچون سيلي سالهاست كه در آذربايجان به راه افتاده وآنچه از زبان ونيمزبان ولهجه درسر راه خود دارد ، مي شويد ومي برد همچنين نتيجه مشاهده عيني است كه نگارنده در عرض چند سال سكونت در منطقه بدست آورده است .تا بيست سال پيش كه كودكي بيش نبودم از سوي ديگر درحال حاضر ، رواج تكلم به زبان فارسي نيز در ميان كردها معمول شده است .چرا كه مهاجرت آنها به پايتخت وشهرهاي شمالي كشور ، بويژه در چند سال اخير شدت يافته و اين آشنايي بهحدي در آنها موثر بوده كه در انتخاب زبان فرزندان خود ، فارسي را برزبان مادري خود ( كردي ) ترجيح مي دهند .از اينرو احتمال اينكه كردي در منطقه تا چند نسل آينده به كلي از بين رفته وبه دست فراموشي سپرده شود ، خيلي زياد است .
-نتيجه گيري
اين گروه قومي (كرد كرمانج) قسمتي از ايل بزرگ شكاك و از ساكنان بومي ناحيه مرزي ايران و تركيه مي باشند كه به آذربايجان وارد شده ودولت صفوي بدنبال تاخت وتاز ازبكها در خراسان آنها را به اين سرزمين پهناور كوچ داده است .انسجام وسرگشي آنان براي دولت مركزي مزاحمتهايي را بدنبال داشته است ، تا اينكه نادر شاه بدنبال سياست آرامسازي وايجاد شكاف بين ايلات تالش گروهي از آنان را به اين منطقه خلخال كوچ داد
مهمترين محدوده كردنشين در حال حاضر ، در شمال خلخال قراردارد. هسته مركزي آن مجموعه اي از 16آبادي مي باشند كه همگي از دو طايفه شاطرانلو و خالتانلو هستند. دومين محدوده كرد زبان در چند روستا واقع در انتهاي جنوبي خلخال خلاصه مي شود كه بين روستاهاي ترك ويا در اصل تات زبان قرار دارند وعبارتند از : جعفرآباد وسجهرود در دوطرف تنگه شاهرود سفلي وچهار آبادي شيخ علي لو ، احمد آباد وچملوگبين و بالاكوه در يك دره كوچك شرقي
در اواخر سلطنت محمد عليشاه كه رشته امنيت در كشور بهم خورده ودر اغلب نقاط ، ملوك الطوايفي رواج پيدا كرد بود ، خوانين شاطر انلو هم به سركردگي امير عشاير ازهرج ومرج استفاده كرده وبيست سال تمام خلخال را زير نفوذ خود قرار دادند .همكاري آنان با ميرزا كوچك خان در انقلاب جنگل از افتخارات طايفه اي اكراد(كردها) بشمار مي رود .بعد از وقايع جنگل ، رضا شاه درنظر داشت قوايي مجهز جهت خلع سلاح عمومي وبرقراري امنيت درتالش به آنجا گسيل نمايد كه سر كردگان وخوانين اكراد كه همجوار با تالش بودند ، از اين تصميم دولت ناراضي شده وبرعليه دولت قيام كردند ( آقاجاني ، 1378، ص 750) .از جمله آن قيام ها ، شورش محمد تقي خان امير احمدي (مميش خان ) بود .وي در واقعه شهريور 1320 با دسته هاي گل از قشون روس استقبال مي كند وافسر سياسي روس تصميم مي گيرد كه با كمك او منطقه خلخال واردبيل را ضميمه خاك روسيه كند .مميش خان در آبان 1320با تهيه اسلحه از جانب روسيان وبا پشتوانه قشون روسي عليه دولت پهلوي قيام نموده ودر 4آذر 1320 هرو آباد را تصرف مي كند .تا اينكه در سال 1322ه-.ش امنيت در منطقه برقرار گرديد وخوانين شاطرانلو پس از يك سلسله جنگ وزد وخورد با قواي دولتي قلع وقمع شدند.
تاثير پذيري كردها از منطقه
كردها طي نزديك به سه قرن سكونت در منطقه خلخال تحت تاثير عوامل مختلف تحولات زيادي از نظر فرهنگي واجتماعي بخود ديده كه از مهمترين آن ، تغييرمذهب وگرايش به زبان تركي است .با توجه به تاريخ كردهاي منطقه ،كه شاخه اي از ايل شكاك وسني مي باشند ، بدنبال كوچ به خراسان نيز سني باقي مانده تا اينكه در نهايت به خلخال كوچانده مي شوند .سرپرستي كردها درورود به خلخال را شخصي به نام ((عجم آقا )) بعهده داشته كه سالها در منطقه تحت عوامل نامشخصي ، آنها را به مذهب شيعه فرا مي خواند
دو روستاي گستان وپيرانلو از سني ها نام مي بردكه بايد گفت روستاي مذكور بعلت قرارگيري در ارتفاع وشرايط سخت طبيعي ديرتر از ساير آباديهاي كرد نشين پذيراي مذهب شيعه بوده اند .در حال حاضر تمامي اكراد شمال خلخال شيعه مذهب مي باشند
بعد ازخلخال دو جاده وجود دارد یکی آسفالته که بسمت دریای خزر می رود و دیگری خاکی و رو به ارتفاعات, پس از پشت سر گذاشتن 77 کیلومتر به قهوه خانه سیبله در ارتفاع 2180 متری از سطح دریا و در نزدیکی روستای ماجولان می رسیم . این قهوه خانه حوالی دو جاده کوهستانی می باشد یکی از سمت پائین دست یعنی روستای معروف و تاریخی ماسوله می آید و دیگری که از طارم به این جاده می رسد ., پس از طی 93 کیلومتر از خلخال به روستای بالا کوه در ارتفاع 1770 متر می رسد.
تاریخچه کرمانج
کُرمانج نام گروه بزرگی از کردها است که به گویش کرمانجی سخن میگویند. کرمانجها در کردستان ترکیه در خاور و جنوب خاوری ترکیه، در ایران در آذربایجان غربی و شمال خراسان، ایل ملکشاهی در استان ایلام ساکن هستند.
مکان اصلی سکونت این قوم در ایران در شهرهای و روستاهای شمال خراسان رضوی و خراسان شمالی است. شهرهای قوچان، شیروان، بجنورد، اسفراین، چناران، کلات و درگز از مهمترین شهرهای سکونت این قوم است و اکثر مردم این ناحیه به زبان کرمانجی گویش دارند. در کشور ترکمنستان نیز عده قابل توجهای به زبان کردی کرمانجی تکلم دارند که از جمله انها میتوان به شهر فیروزه اشاره کرد. از مهمترین طوایف میتوان به ایل بزرگ ظفرانلو / بیچرانلو /ایزانلو قاچکانلو اشاره کرد. کنفدراسیون ایل ملکشاهی چمزی از مهمترین بازماندگان چمشگزک کرمانج محسوب میشود.
کرمانج" که به " کرد شمال " نیز معروف است کم و بیش حدود ۷۰٪ تمام کردهای جهان را که امروزه در بیش از ۳۰ کشور جهان پراکندهاند شامل میشود. با این حال مهمترین سکونتگاههای کرمانجها عبارتند از: سراسر جنوب و بخشهایی از شرق و مناطق مرکزی ترکیه یا کردستان ترکیه، کردستان سوریه، کردستان عراق و بسیاری از کشورهای آسیای میانه و اروپا که بعضاً جوامع چند صد هزار نفری کرمانجها را در خود جا دادهاند. یکی از نقاط کرمانج نشین که بسیاری از این قوم در آن زندگی میکنند "شمال خراسان " و شمال شرقی ایران است.
به لحاظ زبانی همانند ویژگیهای فیزیکی و رفتاری، کردها در تمام شاخهها شباهت بسیار دارند اما عمده تفاوت لهجههای آنان این است که به ترتیب از نقاط جنوبی به سمت شمال زبان کردی به طرف سادهتر شدن و خلاصه گویی پیش میرود. کرمانجهای خراسان نیز به تبع این تغییر با زبانی سادهتر و اختصار گراتر سخن میگویند و گر چه متأثر از زبان فارسی و عربی دخل و تصرفاتی در آن بعمل آمده، اما برای کرمانجهای دیگر نقاط جهان براحتی قابل فهم و مکالمه است. کرمانجهای خراسان به لحاظ مذهبی، تماماً شیعه مذهبند و گویا یکی از عمده دلایل کوچ این قوم به خراسان شمالی نیز قرابت مذهبی با دیگر ایرانیان است. مهمترین نقاط اسکان کرمانجها در خراسان عبارتند از شهرهای: قوچان، بجنورد، اسفراین، شیروان، مشهد، چناران، درگز، کلات، آشخانه، مانه و سملقان، فاروج، باجگیران، نیشابور، سبزوار کلاته، اینچه ساوبلاغ، حاج نصیرو ... در گذشته حضور کرمانجها در روستاها نمود بیشتری داشت چرا که اغلب آنان به مشاغلی همچون دامداری و کشاورزی مشغول بودند و بالطبع ناگزیر از زندگی کوچ نشینی و روستانشینی. مهمترین ییلاقات عشایر این قوم شامل رشته کوههای گُلیل، هزار مسجد، آلاداغ، مرائه تپه و شاهجهان است. در آذربایجان غربی نیز در شهرستانهای ارومیه، سلماس، خوی، ماکو، پلدشت و ... بیش از یک میلیون کرمانج زندگی میکنند.