اصولاً نباید دوره فعلی را "گذر از سیاست تخاصم به دوستی" تعبیر کنیم بلکه باید از آن با عنوان "گذر از سیاست تخاصم سخت به تخاصم نرم" یاد نماییم. به نظر میرسد ایران و غرب وارد یک جنگ دیپلماتیک شده اند.
رابطه ایران و دولت بایدن پیچیده تر از آن چیزی شده که بسیاری حدس میزدند. در حالیکه بسیاری امیدوار بودند به محض ورود بایدن به کاخ سفید، آمریکا به توافق هسته ای بازگردد اما هنوز چنین اتفاقی نیفتاده و شواهد گویای این است که این مساله هر لحظه پیچیده تر از گذشته میشود.
بسیاری از پایگاههای خبری خارجی و اندیشکده ها معتقدند اصولا نباید دوره فعلی را "گذر از سیاست تخاصم به دوستی" تعبیر کنیم بلکه باید از آن با عنوان "گذر از سیاست تخاصم سخت به تخاصم نرم" یاد نماییم.
پایگاه تحلیلی "موسسه خاورمیانه" (MEI) در مقاله ای از روابط ایران و غرب (به خصوص اتحادیه اروپا) در عصر بایدن با عنوان "مواجههی دیپلماتیک" (diplomatic confrontation) یاد میکند. مواجهه ای که البته خیلی هم دوستانه نیست و شاید بهتر باشد از آن با عنوان "جنگ دیپلماتیک" یاد کنیم نه مواجهه دیپلماتیک.
سلاح بایدن غیر ازسلاح ترامپ است
اندیشکده (موسسه) خاورمیانه معتقد است در زمان ترامپ مساله اصلی عدول آمریکا از دیپلماسی روشن و مشخص غربی بود. ترامپ بدون دلیل و توجیهی از برجام خارج شده بود و اتحادیه اروپا، تروئیکا و حتی حزب مخالفش سخت به دنبال این بودند که او به توافق هسته ای بازگردد. با ورود جو بایدن به کاخ سفید اما مساله تغییر کرد. حالا اروپا بار دیگر روی آمریکا حساب باز میکند. دولت بایدن سردمدار دیپلماسی غربی شده و دیگر چالشی بین اروپا و آمریکا در مورد "روش" تقابل با ایران وجود ندارد.
همانطور که در قسمت قبل گفته شد، اندیشکده MEI معتقد است حالا دعوای ایران و غرب در حقیقت تبدیل به دعوای دیپلماتیک شده است. آمریکا و اتحادیه اروپا سعی دارند از طریق روش های مرسوم و به شیوه فشار دیپلماتیک، ایران را اسیر منویات خود کرده و بر او فشار بیاورند. نویسنده مقاله معتقد است این فشار و دعوا در سه حوزه شدت خواهد گرفت و در واقع زمین جنگ دیپلماتیک ایران و غرب در این سه ناحیه خواهد بود:
الف. جنگ دیپلماتیک اول: بازگشت به برجام
چند جلسه بحث فشرده در وین به خوبی جنگ دیپلماتیک ایران و غرب (آمریکا) را در زمینه بازگشت به توافق هسته ای نشان میدهد. مساله تقدم لغو همه تحریمها و بازگشت ایران به تعهدات هسته ای تبدیل به گره کور وین شده است. فشار آمریکا از طریق اروپا به ایران و مقاومت ایران باعث شده جنگ اول دیپلماتیک ایران و غرب بسیار حساس شود. حالا باید دید خواست کدام یک از طرفین در این جنگ دیپلماتیک بر دیگری خواهد چربید و عاقبت این مواجهه چه خواهد شد.
ب. جنگ دوم دیپلماتیک: مساله حقوق بشر
مساله حقوق بشر همواره یکی از بهانههای غرب برای فشار بر ایران بوده است. بسیاری معتقدند آمریکا و غرب بسیاری از تحریمهایی را که در برجام لغو شده یا خواهد شد، ذیل مسائل حقوق بشری قرار داده و از این طریق بر ایران فشار وارد خواهند کرد. همین حالا نیز اروپا فشار زیادی را به بهانه این مسائل بر ایران وارد میکند. زمین دوم نبرد دیپلماتیک ایران و غرب بدون شک همین مساله است.
ج. جنگ سوم دیپلماتیک: مساله زمان
گرفتن تصمیم درست و اجرای دقیق آن حرف اول را در روابط دیپلماتیک میزند اما نباید از خاطر برد که اجرای این تصمیمات در زمان مناسب از خود اجرا نیز مهم تر است. اندیشکده خاورمیانه معتقد است از نظر مخالفان آمریکا، زمان بندی دولت بایدن در مورد اجرای سیاستهای مربوط به ایران و برجام بسیار بد بوده و اصولا بایدن دیر اقدام کرده است. نویسنده معتقد است که همین مساله زمان بندی باعث شده مساله بازگشت به برجام پیچیده شود و دو طرف دچار چالش شده و فرصت ها را از دست بدهند.
به سوی چند سال کشمکش نرم میرویم؟
اگر موارد فوق الذکر صحیح باشد شاید باید منتظر بازگشت و احیاء جدال کلاسیک ایران و غرب ( که به خصوص در سالهای زعامت باراک اوباما شاهدش بودیم) باشیم. کشمکشهای طولانی دیپلماتیک که انرژی بسیاری میگیرد و به خصوص کشور و سرنوشتش را دچار تعلیق میکند. نباید از خاطر برد که "زمان" برای ایران بسیار مهم است و نباید وارد بازی و کشمکش زمانبری که غرب به آن بیعلاقه نیست، بشود.