عضو جامعه روحانیت مبارز گفت: با دعوا و جدل و دادن نسبتهای ناروا به یکدیگر هیچ چیز درست نمیشود و هیچ دستاوردی به کسی تعلق نمیگیرد. مردم ما روزهای بسیار دشواری دارند و متاسفانه به چه کنم چه کنم افتادهاند.
انتخابات را در هر شرایطی باید کنشی مهم برای سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور تلقی کرد. در واقع انتخابات نمادی شاخص از مردممداری نظامهای سیاسی قلمداد میشود و بر همین اساس هر تصمیم یا تحرکی که «رأی عموم» را خدشهدار کند خسارات سنگینی برای جامعه به بار میآورد. ایران در حالی به استقبال سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری میرود که به سبب دشواریها و موانع متعدد، در مورد رأیهایی که قرار است در بیست و هشتم خردادماه به صندوقها ریخته شود ابهامات و البته نگرانیهای بسیار جدی وجود دارد.
سید رضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز میگوید با دعوا و جدل و دادن نسبتهای ناروا به یکدیگر هیچ چیز درست نمیشود و هیچ دستاوردی به کسی تعلق نمیگیرد. مردم ما روزهای بسیار دشواری دارند و متاسفانه به چه کنم چه کنم افتاده اند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
*جدل لفظی کاندیداها حتی پیش از شروع رسمی فرایند انتخابات نگرانکننده به نظر میرسد. این ادبیات چه تاثیری بر روی مردم میگذارد؟
تا زمانی که تحزب قوی و تشکلی نیرومند نداریم که افراد را از پایین به بالا بکشد و به جامعه عرضه کند، انتخابات موجی و فصلی برگزار خواهد شد. در چنین موقعیتی طبیعی است که ناراحتی درونی و بیرونی چهرهها به بداخلاقی منجر شود. این در حالی است که همه درگیر دردسرهای کرونا هستیم و نمیدانم اگر شرایط عادی بود و همه چیز سر جای خود قرار داشت، چطور میخواستیم به هم بپریم! البته اینها جزیی است و اصل این است که خیلیها آمدهاند و برای شرکت در انتخابات ثبتنام کردهاند. الان باید منتظر تصمیم شورای نگهبان باشیم تا کاندیداهای رسمی برنامههایشان را به سمع و نظر مردم برسانند و در نهایت جامعه افراد را بر اساس تواناییهایشان بسنجند.
*البته برنامه محوری معمولاً زیر سایه شعارها و وعدهها قرار میگیرد!
متاسفانه همینطور است که شما می گویید. این کجخلقیها در حالی صورت میگیرد که کاندیداهای نهایی باید همه تمرکزشان را روی مشکلات و مسائل اصلی بگذارند تا مثلاً بگویند راجع به گرانی، بیکاری و تحریمها چه برنامهای دارند؛ مثلاً برنامهشان را درباره «مانعزدایی از تولید» که اتفاقاً شعار سال هم است به مردم توضیح بدهند. آن وقت است که میدانیم چه کسانی به مسائل اصلی توجه دارند و چه کسانی به اشتباه تمرکزشان فقط روی فرعیات است.
*با چه رویکردی میتوان ناامیدی عمومی را تا حدی برطرف کرد؟
به نظر من فرهیختگان، نخبگان و عقلای جامعه با استفاده از توجه مردم به فضای مجازی شرایط را به طور دقیق به مردم توضیح بدهند و بگویند با چه برنامههایی میتوانیم از همه ظرفیتهای موجود در کشور برای کاهش مشکلات استفاده کنیم. آیا به بیرون دل بستهایم یا نه و... تاکید میکنم، باید مطلعان بیایند و امکانات و همچنین کاستیهای جامعه را با مردم در میان بگذارند. اگر به این اصول بیتوجهی نکنیم، یقیناً رسیدن به شرایط مطلوب و افزایش رضایت عمومی شدنی و دستیافتنی است. اما اگر باز هم دست به دامان شعار شویم، نه تنها وضع بهتر نمیشود بلکه سفرههای مردم روزبهروز کوچکتر خواهد شد.
*مشارکت پایین در انتخابات چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
اگر تعداد کمی از مردم در روز رأیگیری از خانه بیرون بروند و رأی بدهند، حتماً خسارت زیادی در پی خواهد داشت به همین دلیل ما باید با برنامه و امید دادن تلاش کنیم بیشتر مردم رأی بدهند تا انتخاباتی آبرومند برگزار شود. اما اگر خدای ناکرده مثل انتخابات مجلس یازدهم مشارکت مردم پایین باشد، آسیبی جدی خواهیم دید و از نتیجه مطلوب دور میشویم؛ مثلاً دشمنان میتوانند ادعا کنند که مردم ایران از نظام راضی نیستند و کمترین اعتمادی به دستاندرکاران ندارند.
به علاوه، این را همه میدانند که یک رئیس دولت زمانی میتواند در کارهایش دست بالا را داشته باشد که از سوی اکثریت جامعه به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شده باشد تا از طریق اتکا به جایگاهی که در افکار عمومی دارد بتواند نظراتش را به کرسی بنشاند و در نتیجه، برنامههای مورد نظرش را در موقعیت مناسب اجرا کند.
قانون راهکار را مشخص کرده است و بعضی چیزها بهانه و بعضی چیزها ایراد گرفتن است. مسلم است که شورای نگهبان باید صلاح را در نظر بگیرد و در چارچوب قانون به همه سلیقهها اجازه حضور در انتخابات بدهد
*با وجود این، یک طیف که اتفاقاً اکثریت جامعه واجدان رأی دادن را تشکیل میدهند با انتقاد از تصمیمهای رادیکال نهادهای نظارتی «محروم شدن گزینههای اصلح از انتخابات» را توجیه رأی ندادن خود عنوان میکنند. آنها همچنین مشکلات عدیده را نشانه بیتوجهی سیستم به خودشان و در نتیجه بیانگیزگیشان برای پشت کردن به صندوق رأی میدانند.
قانون راهکار را مشخص کرده است و بعضی چیزها بهانه و بعضی چیزها ایراد گرفتن است. مسلم است که شورای نگهبان باید صلاح را در نظر بگیرد و در چارچوب قانون به همه سلیقهها اجازه حضور در انتخابات بدهد. درباره مشکلات مردم هم آنچه روشن است اینکه اگر ما اراده عمومی و نه فقط مردمی داشته باشیم، میتوانیم خیلی از مشکلات را برطرف کنیم؛ مثلاً متاسفانه نان را خود مردم گران میکنند و شیر را خود مردم گران میکنند! البته دولت هم سیمان و فولاد را گران میکند و تعرفهها را بالا میبرد. من اصرار دارم که اشکال دوطرفه است؛ یعنی ملت و دولت باید دست به دست هم بدهند تا آنچه به صلاح و به نفع عموم است عملیاتی شود.
*یعنی مردم هم در گرانیها مقصرند؟!
بله. شما اگر بخواهید ماشینتان را تعمیر کنید، دستمزد بیش از حدی باید بپردازید یا شیری را که مغازهدار ۴۵۰۰ تومان خریده است به مشتری ۷۵۰۰ تومان میفروشد. معنی این کارها کاملاً روشن است و انکارش کمکی به ما نمیکند. مردم از خردهفروش تا عمدهفروش باید انصاف داشته باشند و صد البته دولت هم باید تمام تلاشش را برای تزریق آرامش و امنیت به جامعه به کار گیرد.
*فکر میکنم متهم کردن مردم چندان با واقعیت همخوانی ندارد...
شما در همین مورد مرکبات و پرتقال عید ببینید که بسیاری از مردم محصولاتشان را در سردخانهها نگه داشتند تا هر وقت گران شد بفروشند. این در حالی است که باید انصاف را رعایت کنیم و در مسابقه گرانفروشی با هم رقابت نکنیم.
*از این بحث بگذریم... گروههای سیاسی چقدر و چطور میتوانند در داغ شدن تنور انتخابات سهیم باشند؟
انتخابات یک نمایشگاه، دانشگاه و آزمایشگاه است که در آن افراد و هواداران خودشان را نشان میدهند. با این توضیح که یک میزانی به نام قانون هم هست که آن هم خودش را به معرض نمایش و قضاوت عموم میگذارد. حالا اگر کسی بتواند در این مساله مهم و اساسی با صداقت و درستی برخورد کند، یقیناً نتیجه مطلوب خواهد گرفت. اما اگر با فیلم بازی کردن و رفتارهای شارلاتانی بخواهد همه را فریب دهد، قطعاً در درازمدت مشتش باز میشود و محکوم به حاشیهنشینی خواهد شد. به همین دلیل جریانهای سیاسی باید در چارچوب قانون و البته اخلاق وارد بحث انتخابات شوند تا هم به هدفشان برسند و هم برای کشور منشاء خیر باشند. ببینید، کشور ظرفیتهایی دارد که اگر از ظرفیتها استفاده صحیح کنیم، بسیاری از مشکلات حل میشود و مردم به آرامش خیال میرسند. اما اگر از ظرفیت درست استفاده نکنیم، حتماً همه ضرر خواهند کرد.
به عنوان مثال در بازی استقلال و پرسپولیس همه دیدند که ۲ تیم ۹۴ دقیقه خوب بازی کردند و حال مردم را خوب کردند. اما در دقیقه آخر کاری کردند که همه معترض شدند، آن هم در شرایطی که در طول ۹۰ دقیقه نشان دادند قابلیت خوب بودن را دارند؛ اما دقیقه آخر همه چیز را خراب کردند. همه ما باید سعی کنیم همیشه خوب باشیم و از بدی و بیاخلاقی دوری کنیم.
*بیست و چند روز بیشتر به روز رأیگیری نمانده است. در این مدت چه کارهایی باید انجام شود تا از شدت ناامیدی کاسته شود؟
ما باید ۲ کار مهم را در نظر بگیریم. اولاً باید صادق باشیم و واقعاً آنچه را در توانمان است و میتوانیم، به مردم وعده بدهیم؛ خالیبندی نکنیم و رویایی حرف نزنیم. دوم اینکه در راهی که میرویم استقامت داشته باشیم و بدانیم که بر اساس وضعیت موجود با چه کارهایی میتوانیم در برداشتن موانع نقشآفرینی کنیم.
*در پایان نکتهای باقی مانده است؟
آخرین حرفم این است که با دعوا و جدل و دادن نسبتهای ناروا به یکدیگر هیچ چیز درست نمیشود و هیچ دستاوردی به کسی تعلق نمیگیرد. مردم ما روزهای بسیار دشواری دارند و متاسفانه به چه کنم چه کنم افتادهاند. حالا که این همه مشکل داریم، ترجیح دادن منافع شخصی و جناحی به مصلحت عمومی دور از اخلاق و ناجوانمردانه است. با این توضیح که مردم ما بسیار هوشیار هستند و به راحتی میتوانند باانصافها را از بیانصافها تشخیص بدهند و آنهایی را که در ایجاد مشکلات سهم دارند، کنار بگذارند.