پژوهشها نشان میدهند که گذر زمان همیشه به یک شکل نیست و میتواند در مکانهای مختلف، متفاوت باشد.
به نقل از آیای، در فوریه سال ۱۹۱۹، "فرانک دایسون"(Frank Dyson)، پژوهشگر "رصدخانه سلطنتی گرینویچ"(ROG) و "آرتور ادینگتون"(Arthur Eddington)، پژوهشگر "دانشگاه کمبریج"(Cambridge University)، دو گروه از ستارهشناسان را تشکیل دادند تا به اکتشاف و عکسبرداری از یک خورشیدگرفتگی بپردازند که قرار بود در ماه مه آن سال رخ دهد. یک گروه در سوبرا در برزیل و گروه دیگر در جزیره کوچک "پرنسیپ"(Principe) در سواحل غربی آفریقا مستقر شدند.
این اکتشافات، برای بررسی نظریه نسبیت عام "آلبرت اینشتین" بود. این نظریه که در سال ۱۹۱۵ پس از سالها آزمون و خطا منتشر شد، اختلافات بحثبرانگیزی را در میان جامعه علمی آن زمان پدید آورد.
یکی از پیشبینیهای نسبیت عام این بود که به نظر میرسد نوری که از کنار جرمی مانند خورشید میگذرد، منحرف خواهد شد. نظریه اینشتین این موضوع را مطرح میکند که اجرام نجومی به خاطر اندازه خود، انحرافی را در فضا-زمان ایجاد میکنند به طوری که حتی امواج نور نیز منحرف میشوند.
تاریکی کسوف، فرصتی را برای ستارهشناسان فراهم کرد تا به مشاهده ستارگانی بپردازند که از منظر زمین به خورشید نزدیک میشوند زیرا در غیر این صورت، با درخشش ستارگان، به طور کامل پاک میشوند.