وقتی ایرنا برنامه عجیبش برای گرفتن ۲۰۰۰۰۰ دلار پول خرید آپارتمان را به اطلاع جیمز رساند، جیمز چندان تعجب نکرد. ایرنا به جیمز گفت، به جای آنکه پول را به حساب او بریزد، به حساب دوستش، کریستینا بریزد که برنامهریزِ مراسم عروسیشان بود. باوجود تمامِ شیطنتهایی که در این پیشنهاد بود، جیمز پول را برای کریستینا واریز کرد.
ماشین جیمز در ویلا اوترادا توقف کرد. جیمز که نیروی داوطلب ۵۲ساله یک مؤسسه خیریه بریتانیایی است، ماهها بود برای چنین روزی لحظهشماری میکرد.
به نقل از بی بی سی، او با دیدن نامزدش، ایرِنا، که بیرون یکی از معروفترین رستورانهای ساحلی اوکراین منتظرش ایستاده بود، هیجانزده شد. با تفاوت سنی ۲۵سال، او زیبا بود و موهای بلوندش به زیبایی آرایش شده بود. کمی آنطرفتر کسانی ایستاده بودند که جیمز فکر میکرد والدین ایرنا و ۶۰مهمان دعوتی هستند. آنها هم لباسهای فاخر مهمانی به تن داشتند.
جیمز از ماشینش پیدا شد و جمعیت شروع به دست زدن کردند. آغاز یک تابستان گرم در سال ۲۰۱۷ بود و میزها در تراس ویلا اوترادا مشرف به دریا چیده شده بودند. چند دقیقه بعد، جیمز و ایرِنا در زیر طاقی از گل سوگند ازدواجشان را خواندند. اما آنچه که در ظاهر لحظهای عالی به نظر میرسید، در واقعیت چنین چیزی نبود. هنوز نیمهشب نشده جیمز تنها روی تخت اتاق هتلش دراز کشیده بود و احساس تهوع شدیدی داشت. او ازدواج کرده بود، اما نه با زنی که عاشقش بود. او با برنامهریزِ عروسیاش ازدواج کرده بود.
این داستان مردی است که تمام پسانداز زندگیاش و همینطور غرورش را باخت و سیستم قضایی اوکراین در صورت او به او خندید. جیمز نام واقعی او نیست. خجالت او تا حدی است که او به هیچکس، حتی به نزدیکترین اعضای خانوادهاش، درباره اتفاقی که برایش افتاده چیزی نگفته است. بیبیسی ادعاهای او را از طریق بررسی مدارک، پیامهای متنی و مصاحبه مستقیم با افرادی که در این جریان دخالت داشتند، تأیید کرده است. این داستان چند شخصیت دارد که نقششان یکبهیک مشخص میشود:
شرلوک هولمز؟
تصویری سایهوار از مردی با کلاه و یک پیپ در پیادهروی خیابانی در مرکز اودسا توجه را به خود جلب میکند. اگر پیکانهای سیاه و زرد را دنبال کنید و از حیاط پشتی عبور کنید به دفتر، رابرت پاپینیان، که یک کارآگاه خصوصی است، میرسید.
این نیروِ سابقِ پلیس، بسیار خوشلباس است و موهایش را مشکی کرده است. همه جای اتاق او تصویری از شرلوک هولمز به چشم میخورد. اما مشخص میشود که روش کار آقای پاپینیان اندک شباهتی به شیوه کار آن قهرمان تخیلی ساکن خیابان بیکر در لندن ندارد.
او میگوید: «ما با پلیس کار نمیکنیم، ما از روشهای روانشناختی استفاده میکنیم. این پول به شکلی غیرقانونی اخذ شده، برای همین برای زنده کردنِ آن باید از روشهای غیرقانونی استفاده شود.»