ماجرای درگذشت مهسا امینی باعث خشم افکارعمومی شده است؛ چه آنها که گشت ارشاد را مقصر میدانند، چه آن دسته که حرمتشکنی معترضان به حجاب را برنمیتابند. این دوگانه خشونت بار چطور مدیریت میشود؟
آنچه باعث شده اعتراضات مردم در چند سال اخیر آبستن برخی خشونت ها و سوءاستفاده ها از سوی جریانات خارجنشین شود، احساسات خاص حاکم بر این اعتراضات است.
هر حرکت جمعی از دو بخش تشکیل می شود: الف. محتوا (مطالبات) ب. احساسات زمینه ای (که این مطالبات در قالب آنان بیان می شوند).
در واقع هر گروهی که به هر دلیلی به خیابان می آیند، خواسته ای را در قالب احساسی بیان می کنند. احساسات حاکم بر اعتراضات اخیر "خشم" است. این خشم در این چند سال زیاد شده و به عنصر اصلی اعتراضات خیابانی بدل گشته است.
*** مروری بر انواع مختلف خشم
خشم یا غضب یکی از عواطف ثانویه انسان است. برخی روانشناسان معتقدند خشم واکنش طبیعی انسان به ناکامی هایش است. در واقع، زمانی که یک انسان از ارضاء میلاش ناکام می شود، شروع به بروز تند، ناگهانی و انفجاری احساساتش می کند تا بتواند مطلوب خود را به دست آورد. به این حالت، خشم یا غضب گفته می شود. گروهی نیز، خشم را معلول ترس می دانند و معتقدند حالت شدید ترس به خشم تبدیل می شود. به هر حال، آنچه اکثریت روی آن توافق دارند این است که خشم یک احساس و عاطفه ثانویه است و خود معلول یک احساس یا عاطفه دیگر به حساب آمده و بروز انفجاری و تند آن به حساب می آید.
با وجود آراء روانشناسان، باید گفت که فلاسفه نیز درباره خشم نظراتی را ارائه داده اند. یکی از مهم ترین نظریات فلسفی درباره خشم را افلاطون ارائه داده است. او معتقد است غضب یا خشم عاطفه ای میانی است و بین شهوت و خرد قرار دارد و به همین دلیل، باید از یکی از این دو تبعیت کند. بنابراین، بر اساس نظر افلاطون، غضب یا خشم به دو دسته تقسیم می شود: یک دسته خشمی است که تابع احساسات است و دیگری خشمی است که تابع خرد و عقل است.
می توان سخن افلاطون را ادامه داده و پیگیری کرد. خشم های احساسی خود به دسته های مختلفی تقسیم می شوند. به نظر می رسد هر خشم احساسی می تواند تابع حداقل سه احساس باشد. این سه احساس ترس، ناکامی و امید هستند. گاه شخص به علت ترس ناشی از خطر شروع به بروز احساسات می کند تا خطر را دفع کند، گاه به علت ناکامی و به بن بست خوردن خشمگین می شود و گاهی هم به امید اینکه وضعیت را تغییر داده و از بن بستی که در آن قرار گرفته، به صورت ناگهانی و غیرارادی خشمگین می شود.
خشم ناشی از عقل نیز خود به دسته هایی تقسیم می شود. به طور مثال، معلمی که برای آرام کردن کلاس درس خود به عمد و خودخواسته خشمگین می شود تا کلاس را آرام کند، از خشم ناشی از عقل استفاده می کند. یکی از مصادیق خشم ناشی از عقل مربوط به افرادی می شود که سخنانشان شنیده نمی شود. آنها با بروز عمدی احساسات سعی دارند توجه مخاطب را به خود جلب کنند تا به سخن آنها گوش دهند.
*** خشمی که در اعتراضات اخیر بروز کرده
در اعتراضات این چند سال، روند بروز و ظهور خشم، بیشتر و بیشتر شده است، چون گاه به خواست معترضان توجه نشده و آنها از خشم استفاده می کنند تا صدایشان شنیده شود. در همین مورد اخیر، یعنی اعتراضات مربوط به فاجعه مهسا امینی، مسئولان، دولت و قوه قضائیه دو روز فرصت داشتند تا در حدفاصل اعلام درگذشت او تا اولین تجمعات، به مطالبات مردم پاسخ دهند. اما بنظر میرسد اتاق فکر رسانهای خوب از این زمان استفاده نکرد.
این درحالیست که از همان ابتدا مشخص بود که آستانه خشم مردم پایین آمده و آنها زیاد تحمل نخواهند کرد. با این حال، در همان دو روز نه مقامی عزل شد، نه پیام عذرخواهی جدی صادر گردید و نه تغییری در رابطه با رفتارهایی از گشت ارشاد که بعضا با انتقاد روبرو بود، ایجاد شد. معترضان که بار دیگر احساس کردند طلب و سخنشان به گوش کسی نرسیده و نهادی حاضر نیست به آنها پاسخ دهد؛ این شد که با پوشش رسانهای کمنظیر رسانههای خارجنشین با خشم به خیابان آمدند.
خشم زمینه را برای اغتشاش فراهم می کند و به اصطلاح آتشی است که راحت فوران می کند و کنترل را سخت میکند. طبیعی است که در این اعتراضات خشم آلود ممکن است خشونت شکل بگیرد و برخی از خشم ناشی از عقل معترضان به خشمی غیرعقلانی، احساسی و مخرب پناه ببرند. همانطور که افلاطون گفته، خشم میان عقل و احساس در دوران است و به راحتی می تواند از دامن عقل به دامن شهوات پناه ببرد.
*** آتش زیر خاکستر باقی می ماند
در میانه این درگیریها آنچه مهم به نظر میرسد اینست که علت خشم امروز واکنش اشتباه به اعتراضات گذشته بوده است.
کم توجهی و عدم پاسخگویی مناسب به مردم و مطالباتشان باعث لبریز شدن کاسه صبر عدهای از آنان شد. اکنون نیز اگر نهادهای مسئول بخواهند با خشم پاسخ خشم معترضان را بدهند، ممکن است آتش آنها را اطفاء کنند اما بدون شک، گرمای سوزنده زیر خاکستر آنان را خاموش نخواهند کرد. بهخصوص اینکه دستهای بیگانه بر تداوم التهابات داحلی اصرار دارند.
در چنین شرایطی که خشم اولیه، خشم ثانویه دینداران را موجب شده و خشمی مضاعف در لایههای مذهبی جامعه پدید آورده، بهتر است تا دیر نشده پاسخی جدی و واقعی به مطالبات مردم و معترضان داده شود و ضمن رسیدگی فوری به پرونده مهسا امینی، قوانین مربوط به گشت ارشاد نیز لغو گردد.
شاید شفافیت و قاطعیت در مواجهه با این پرونده بتواند جلوی موج دومینووار رفتارهای خشونت بار چه در خیابان و چه در فضای مجازی را بگیرد.