برای شما هم پیش اومده وقتی با کسی همصحبت میشید گذر زمان را حس نکنید؟ دقیقا مصاحبه با مریم الماسی همچین حسی را برای من داشت.
مریم الماسی دختری پویا و خوش انرژی یا بهتر بگم یک پزشک با روحیهی بسیار مثبته که سه ساعت مصاحبه برای من مثل نیم ساعت گذشت. شاید عجیب باشه که چرا باید از زندگی و تجربههای یک پزشک در مجلهی مد کمد سارک براتون بگیم اما اگه همراهمون باشید، قول میدم شما هم گذر زمان را با خوندن این مطلب حس نکنید.
مریم قصهی ما، تا دوران دانشجویی چه به لحاظ خانواده و چه به لحاظ محیط، در جمع علمی و آکادمیک بوده. مثلا دبیرستان فرزانگان میرفته و بعد هم بخاطر علاقهاش در رشتهی پزشکی دانشگاه تهران قبول شده. اما اینا را گوشهی ذهنتون داشته باشید که با وجود اینکه مادر مریم جراح هست اما چون علاقه به خیاطی داشت گاهی برای مریم در بچگی لباس میدوخته یا به روایت دوستان مریم، مریم در دوران دبیرستان یواشکی سر کلاس زیر میز گاه گداری بافتنی دست میگرفته و یهچیزایی تفریحی میبافته که من فکر میکنم همین چیزها بیتاثیر در تصمیمهای آیندهی مریم نبوده.