انگار نه انگار که اینها آلودگی است که هر روز خدا وارد ریه هایمان میشود، قبلا فقط تهران بود و امروز اقصی نقاط ایران. هیچیک از مسوولان هم انگار حوصله و وقتی برای حل این بحران ندارند، عادت کردهاند به آلودگی و توقع دارند ما هم عادت کنیم.
هنوز به ۳ ماه پایان سال و سرمای اصلی نرسیدهایم، یعنی هنوز خبری از وارونگی دمایی هم نیست و با این فوران بحران آلودگی روبهروییم، تا کِی؟ الله اعلم.
همین چندی قبل بود که عضو پیشین شورای شهر تهران، آماری تکاندهنده داد و گفت: ۶ هزار نفر از مردم تهران به خاطر آلودگی در ۱۴۰۱ فوت کردهاند. در سایر نقاط ایران هم اوضاع بحرانی است و در ۱۴۰۱، ۲۰ هزار نفر هم در ۳۳ شهر به جز پایتخت، جان خود را به خاطر الودگی از دست دادند.
دوباره پاراگراف قبل را بخوانید، از کنار اعداد ساده رد نشوید، ۲۶ هزار نفر!
۲۶ هزار خانواده سیاهپوش شدهاند، هر سال همین است، لابد امسال هم بدتر. دیگر فقط آلودگی تهران نیست که جان مردم پایتخت را میگیرد. از اصفهان تا مشهد و هر کجا که در نقشه ایران میبینید درگیر آلودگی هستند، انگار نه انگار!
از بنزین، از مازوت، از خودروهای فرسوده، از چه حرف بزنیم؟ از خسارت سنگین ناشی از آلودگی حرف بزنیم؟ ۱۱.۳ میلیارد دلار! برآورده شده که خسارت میبینیم به خاطر آلودگی!
طلب از کره جنوبی را به خاطر دارید؟ ۷ میلیارد دلار بود! آن همه درگیری و تلاش برای آزادسازی پولهای بلوکه شده را به خاطر دارید؟ چرا هیچ تلاشی برای جلوگیری از این هدررفت ارزش و سرمایه و جان نمیشود؟
مردم مریض میشوند، ریهها پر از دود میشود، پر از سرب، پر از مازوت و اما کک هیچکس هم نمیگزد. انگار نه انگار!
از ۲۶ میلیون خودرو در کشور، ۷ میلیون خودرو فرسودهاند، اینها هم دردسری دیگر. عاملی برای آلودگی بیشتر! مازوتسوزی صنایع هم که شده قصه تلخ هر سال. اول تکذیب میشود، بعد رویت میشود، کمی بعدتر تایید.برای اینکه کمبود برق نداشته باشیم، برای اینکه چرخ صنعت بچرخد، مازوتها میسوزند. صنعت برای کیست؟ ما مردم؟ پس چرا در سکوت میمیریم و برای هیچکس مهم نیست؟
یک بار برای همیشه، آقایان، خانمها، مسوولان محترم، این ماجرا را، این داستان تلخ را، این کشتار جمعی را، بساط آلودگی را، جمع کنید. راه حل ماجرای فرزندآوری، حل بحران جمعیت، حل خیلی از مسائل، همه و همه از حل همین یک کلمه میگذرد: آلودگی!